-
دندون
چهارشنبه 13 بهمنماه سال 1389 17:39
سومین دندونت مبارک باشه دخمل دیشب پس از یه گریه طولانی وقتی که آروم شدی و وسط من و بابا دراز کشیده بودی یه صدای عجیبی شنیدیم مثل قرچ قرچ دقت که کردیم دیدیم بلهههههه دندوناتو داری بهم میزنی و فهمیدیم که دندون بالایی هم شکر خدا اما به سختی بیرون اومد دندونای پایینی اینقدر اذیتت نکردن ولی بالایی ها حسابی اذیتت کردن...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 11 بهمنماه سال 1389 16:29
سه روزه که هوا برفیه و حسابی سرد خانم کوچولوی ما هم مریض شده و دیشب بردیمش بیمارستان تبش 39.3 بود دکتر گفت گلوش قرمز شده با حاله مریضش کلی تو مطب دکتر شیطونی کرد و دکتر و پرستار حسابی قربونش رفتن زمستون رو خیلی دوست داشتم ولی اینجا اصلا دوست ندارم خیلیییی سرده نمیشه بیرون رفت همش تو خونه باید نشست کمبود آفتاب داریم...
-
شبانه
پنجشنبه 7 بهمنماه سال 1389 21:46
پپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپالان در کنارم یه موش موشک کوچولو نشسته و تا من شروع کردمپپپپپپپپپپپپپپپپگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگپپپنوشتن اونم میخواد بنویسه
-
تو که چشمات خیلی قشنگه
سهشنبه 5 بهمنماه سال 1389 19:51
ایران که بودیم یکتا عاشق آهنگ تو که چشمات خیلی قشنگه شد و هنوز آهنگ موزد علاقشه تا یکی بگه تو که چشمات یکتایی شروع میکنه به نی نای نای کردن و انگشتای دستشو برای بشکن زدن بهم میزنه قربونشششش برممممم الان هم این آهنگو گذاشتم و دخملک داره تو روروکش میرقصه و جیغ میزنه از خوشحالی...... دیشب داشتیم فیلمها و عکسهای یکتا رو...
-
اندر احوالات ما
دوشنبه 4 بهمنماه سال 1389 00:27
یکتا با تمام توانش تلاش کرد و تونست چهار دست و پا اسباب بازیشو برداره منتظریم که یواش یواش راه رفتن رو شروع کنه وقتی باباش رو میبینه میگه ب" ب" منو میبینه گریه میکنه میگه امممممممم دو تا دندونه بالایش داره در میاد و حسابی اذیت شده آروم و قرار نداره الان داره با بابایش بازی میکنه و منم فرصت دارم یه دوری در...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 26 دیماه سال 1389 22:52
بابای یکتا رفته ایران و من و دخملک غمگین جالبه ها من اینجا یوکسل ایران از شانسش هوا برفی دیشب ساعت 11 پروازش بود که کنسل شد و امروز صبح رفت گفتم سلام ما رو به وطن بفرست از طرف شرکتشون رفته سمنان الان که زنگ زد میگه خیلی کوچیکه هیچی نداره بازار نیست رستوران خوب نیست ولی شرکت ایرانی در تهران بهشون چلو کباب داده بود که...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 26 دیماه سال 1389 22:51
بابای یکتا رفته ایران و من و دخملک غمگین جالبه ها من اینجا یوکسل ایران از شانسش هوا برفی دیشب ساعت 11 پروازش بود که کنسل شد و امروز صبح رفت گفتم سلام ما رو به وطن بفرست از طرف شرکتشون رفته سمنان الان که زنگ زد میگه خیلی کوچیکه هیچی نداره بازار نیست رستوران خوب نیست ولی شرکت ایرانی در تهران بهشون چلو کباب داده بود که...
-
پست آشپزخونه ای
سهشنبه 21 دیماه سال 1389 19:55
الان تو آشپزخونه مشغول غذا پختنم و دخملک هم خوابه دختر عموش از آنتالیا اومده و خیلی یکتا رو دوست داره ولی آنچنان یکتا حسودی اسباب بازیهاشو میکنه تا یه عروسک میگیره دستش خودش هل میده جلو و جیغ میزنه که بده به من نمیدونستم اینقدر حسوده تازه دیشب بعد از شام داشت برای خودش بازی میکرد من و باباش کنار هم نشسته بودیم و دست...
-
عکس یکتایی
شنبه 18 دیماه سال 1389 18:26
http://s1.picofile.com/file/6263120720/IMG_0693.jpg اینم یه عکس جدید از یکتا
-
شروع پست جدید
شنبه 18 دیماه سال 1389 18:00
یه سلام به وبلاگم که مدت زیادیه نتونستم بیام آپدیتش کنم و یه سلام به همه دوستای گلم اگه خدا بخواد دیگه تند تند اپ میکنم چون اینترنت وایرلس گرفتیم و دیگه میتونم از هر اتاقی کانکت بشم البته دور از چشم یکتام که حسابی عاشق کامپیوتر اونم از نوع لب تابشه به طور خلاصه اتفاقات این مدت رو مینویسم که از یادم نره 30 آبان از...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 آبانماه سال 1389 19:51
چند شب پیش این کازاک ر.و برای یکتا خریدم اخرین سایزش بود خونه که کردیم تنش به تنش گریه میکرد کلی ازش خندیدیم یکتا هم متعجب و اخمو ما رو نگاه میکرد http://s1.picofile.com/file/6180570420/IMG_0408.jpg
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 18 آبانماه سال 1389 17:46
راستی اولین شصت پا خوری یکتا هم در هفته دوم حضورش در ایران شروع شد و همچنان تا فرصتی بیاد دستش تمام پاشو میخواد بکنه توی دهنش امروز هم دوم روز فرنی خوردنش بود حالا فردا یه عکس ازش بگیرم خداییش خیلی شکمو هست اجازه نمیده که میخواد خودش قاشق رو بگیره و بخوره چیزی که یادش رفته در آوردن زبونش همراه با تف کردن بود .لی جدیدا...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 18 آبانماه سال 1389 17:33
اینم جدیدترین عکس یکتا که هفته پیش گرفتم عاشق اتو دختر خالشه نرگس هم بهش نمیداد و یکتا چند بار به خاطر این اتو از گریه غش کرد http://s1.picofile.com/file/6178797782/IMG_0207.jpg
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 آبانماه سال 1389 12:45
دیگه چیزی به برگشتنمون نمونده و چقدر زود گذشت ولی چاره چیه هر آمدی یه رفتی داره یکتا که شده عزیز همه از مامان جونش و با با جونش و دایی ها و خالش تا بچه های خاله و دایی ماشالله خودشم یه پا شیطون شده از بس بچه های فضول دور و برش چرخیدن خودش هم یاد گرفته برای خودم مزیتی که داشت یه استراحت مشتی کردم میخوابیدم چون تا یکتا...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 19 مهرماه سال 1389 19:18
سلام این پستم از ایران مینویسم الان یک هفته هست که ایرانم شبی که از انکارا حرکت کردم شب سختی بود چون از یوکسل جدا شدم شب همه خونه مادر شوهرم جمع شدن برای بدرقه من 3 تا ماشین بود خوشم میاد که ترکها واقعا احترام و حرمت رو خوب نگه میدارن خونواده خواهر شوهرم با وجودیکه خودشون هم مهمون داشتن ولی برای من اومدن فرودگاه پدر...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 مهرماه سال 1389 18:42
یش چیزی به رفتن نمونده و منتظرم دخملکم واکسنشو زنه البته من سرما خوردم و ترسم از اینه که اگه سرما بخوره چکار کنم واکسنش چی میشه میدوارم ک انطور نسه هفته پیش از ایران مهمون داشتم و کلی خوش گذشت و یه بار دیگه هم ثابت شد که در انتخاب یوکسل اشتباه نکردم اگه به قول دوستم چشممونو ببندیم فکر کنید ی ه به ازدواج من یه ریسک...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 5 مهرماه سال 1389 20:47
دارم میرم ایران
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 17 شهریورماه سال 1389 00:41
پیشاپیش عید همه مبارک حسای سرم شلوغه چون ینجا عید فطر خیلی مهمه بید خونه تمیز باشه لباس نو بخری شیرینی خانگی بپزی دلمه بپزی منم قطاب درست کردم و فردا دلمه زولبیا هم میخوام درست کنم جون چند بار که افطاری دادم زولبیا دادم همه خوش شون اومد کم کم برای فتن به ایران هم باید اماده بشم خلاصه با بچه داری و مشغله درگیرم عید فطر...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 4 شهریورماه سال 1389 22:58
سلاممممم namaz va roozehatoon ghabul onam to havaye garme emsal torkiye ke emsal az shanse man garmtarin sal bood va age khoda bekhad dare yavash yavash hava khob mishe az ahvalate yektammm begam ke mashallah shode ye sheytune balaaa yad gerefte dastasho mikhore ye moghe do ta dastesho mikone to dahanesh inghade...
-
۸۰
پنجشنبه 21 مردادماه سال 1389 23:03
امروز اولین روز ماه رمضان در ایرانه و دومین روز در ترکیه اول از همه این ماه و تبریک میگم و حس غریبیه که امسال روزه نمیرم ولی برای سحر بیدار میشم سحری حاضر میکنم یوکسل و صدا میزنم و پیشش میشینم تا اذان بگه با وجود کمبود خواب ولی این کار و میکنم شب اول یکتا ساعت 2 بیدار شذ شیر خورد خوابید ولی دیشب دقیقا زمانی که داشتم...
-
۷۹
سهشنبه 19 مردادماه سال 1389 21:56
الان یه دستم یکتا رو در اغوش داره و دست دیگم داره تایپ میکنه فائزه جون راست یگی کم حوصله نشدم وقتم کمه الان یکتا با اقو مگو دار8ه دعوام میکنه که بسه دستشم کرده تو هنش و میگه پاشو یعنی با لگد زدن اینو میگه
-
۷۸
سهشنبه 19 مردادماه سال 1389 00:15
az safar bargashtim ye rooz zoodtar chon hava vaghean garm bood yani sharji bood ma ham bishtar hotel boodim in shahri ke raftim chizi ke baram jaleb bood bar akse baghiye shahraye turkey hame mosafera hejab dashtan yani khanomha hame manto va roosari model torki boodan torist az arabestan ham ziyad bood aqua park...
-
۷۷
یکشنبه 17 مردادماه سال 1389 13:36
in posto dar hali ke be ye safare 2 rooze omadim minvisam yekta ham dar hale shir khordane az har chi begzarim mosaferat ba bache sakhte alan ye sharhe hal migam to mashin ke bayad beri aghab beshini bache dari koni yani shiresh bedi khabesh koni pooshak avaz koni va.............. ta residim yekta ro hamam dadam...
-
۷۶
جمعه 15 مردادماه سال 1389 22:46
http://s1.picofile.com/yek1/103_2785.jpg http://s1.picofile.com/yek1/103_2784.jpg http://s1.picofile.com/yek1/260720101125.jpg begid shabihe maneee ya babash???????????
-
۷۵
جمعه 15 مردادماه سال 1389 22:44
http://s1.picofile.com/yek1/IMG_1616.jpg http://s1.picofile.com/yek1/IMG_1617.jpg http://s1.picofile.com/yek1/IMG_1618.jpg سیسمöنی ایرانی
-
۷۴
جمعه 15 مردادماه سال 1389 22:40
عاشق این gava hast http://s1.picofile.com/yek1/103_2767.jpg
-
۷۳
جمعه 15 مردادماه سال 1389 22:39
http://s1.picofile.com/yek1/103_2765.jpg inam akse az yekta ke tazegiha faghat dastesho mikhore kari be kasi nadare faghat muluch muluch dast mikhore
-
۷۲
جمعه 8 مردادماه سال 1389 14:54
امروز اومدم بعد هر گزی یه پست بنویسم البته اگه دخترک بیدار نشه این هفته سه شنبه رفتیم سفارت تا اسم یکتا رو بزنم تو شناسنامم که تعطیل بود برام جالبه اینا هم تعطیلی های ایران تعطیلن هم تعطیلای ترکیه ساعت کارشونم که از 8 تا 12 چقدر خوشبختن والا بعد از نا امید شدن از سفارت رفتیم اداره امنیت تا برای یکتا گذرنامه بگیریم...
-
۷۱
شنبه 2 مردادماه سال 1389 16:49
http://s1.picofile.com/yek1/DSC01580.jpg inja ham zardi dasht mariz bood
-
۷۰
شنبه 2 مردادماه سال 1389 16:47
http://s1.picofile.com/yek1/030720101055.jpg ۲۵ roozegi yekta